کاردرمانی OCCUPATIONAL THERAPY

هدف این وبلاگ تبادل دانش توانبخشی و به طور خاص کاردرمانی می باشد.

کاردرمانی OCCUPATIONAL THERAPY

هدف این وبلاگ تبادل دانش توانبخشی و به طور خاص کاردرمانی می باشد.

نقش کاردرمانی در افسردگی افراد مبتلا به ضایعه نخاعی

چکیده: افسردگی متعاقب ضایعه، اختلال شایعی است که ممکن است هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد ولی برخی افراد جامعه همانند افراد مبتلا به ضایعه­ی نخاعی بدلیل موقعیت خاص خود نسبت به این اختلال آسیب پذیرترند. تحقیقات نشان داده است که ۷ تا ۱۴ درصد مردان و ۲۰ تا ۲۵ در صد زنان با ضایعه­ی نخاعی در معرض افسردگی حاد قرار دارند.

دو ویژگی اختصاصی افسردگی که برای تشخیص افسردگی حتماً وجود یکی از آنها الزامی است عبارتند از: یکی خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتی یا نگرانی) و دیگری فقدان علاقه و لذت تقریباً در همه فعالیتهای عادی و سرگرمیهای فرد. هر دوی این علائم باید در اکثر مواقع روز وجود داشته باشند. سایر نشانه های افسردگی شامل از دست دادن توجه و سرخوشی در فعالیتهای روزانه، اختلال و تغییر عمده در اشتها و وزن بدن، اختلال در خواب به صورت کم خوابی یا پرخوابی، اختلال در تفکر و تمرکز فکر، وجود اضطراب و کندی حرکات، احساس بی ارزشی و یا احساس گناه، فقدان نیرو یا فقدان انرژی و خستگی، افکار تکرارشونده، مرگ و یا خودکشی می باشند.

پس از ضایعه­ی نخاعی فرد بصورت نا گهانی با شرایط حاد و نا توان کننده رو به رو می شود که توانایی فرد را در انجام فعالیت ها همانند سابق دچار مشکل می کند و در نتیجه٬ این کاهش توانایی و یا عدم توانایی  شرکت  در فعالیت ها  منجر به مسائل روانی- اجتماعی مانند افسردگی می شود که بدنبال آن کاهش توانایی برای فائق آمدن برمسائل٬ تغییر در پنداره بدنی٬ تغییر در شناخت خود و کاهش اعتماد به نفس و انزوای اجتماعی رخ می دهد.

تحقیقات نشان داده است که وقایع پر استرس زندگی زمینه ی  فرد را در ابتلا به افسردگی مساعد می کنند. نظریه­ی مناسب جهت توضیح  این پدیده عبارت است از اینکه استرس ایجاد شده تغییراتی دیرپا در مغز ایجاد می کند این تغییرات دیرپا ممکن است موجب تغییراتی در حالات کار کردی انواع و اقسام دستگاه های نوروترانسمیتری(عصب -رسانه ای) و داخل نورونی گردد که شامل از بین رفتن نورونها و کاهش مفرط   تماس های  سیناپسی می شود. در این بررسی ها نشان داده شده است که سابقه افسردگی در فرد و خانواده او، داشتن افکار خودکشی زیر سن چهل سالگی، عدم حمایت های اجتماعی و وجود بیماری‌های مزمن از جمله مهم ترین ریسک فاکتورهای موثر در بروز افسردگی در افراد مبتلا به ضایعه­ی نخاعی به شمار می روند.

در نتیجه­ی این تغییرات فرد در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به دوره های بعدی افسردگی قرار می­گیرد. برخی   معتقدند که وقایع زندگی نقش اصلی یا درجه اول را در افسردگی ایفا می کنند.

فرد با ضایعه نخاعی در مراحل اولیه صدمه در مرحله گوش بزنگی قرار دارد در این حالات فرد در یک تضاد بین آرامش  درونی همراه  با رفتار بیرونی که اکثرا دارای تظاهراتی نظیر داد و فریاد و یا گریه، قرار دارد. در مرحله دوم فرد، تخریب واقعیت را حس می کند و احساس عدم فردیت می کند و در مرحله سو م مواجهه با بیماری وپذیرفتن صدمه شکل می­گیرد که این مرحله در سوگیری واقعیت در بیمار ضایعه نخاعی حائز اهمیت است خیلی از افراد در این مرحله درد فیزیکی زیادی را تجربه می کنند ولی در مواجهه با متوجه شدن تغییرات بدنی آن را ناچیز می شمارند. تغییرات رخ داده عبارتند از: کاهش شدید کنترل فیزیکی بدن ومحیط و همچنین وابستگی به دیگران حتی در امور روزمره­ی زندگی. افراد اغلب احساس پانیک را بخاطر ترس از عدم توانایی ابراز می کنند. مرحله چهارم مواجهه با بیماری٬ تلاش برای کسب مجدد خود پنداره جدید است. در این مرحله بایستی بیمار واقعیت های جدید را بپذیرد.

تطبیق یافتن با ناتوانی و بدنبال آن رضایت از زندگی با مواردی از قبیل سن٬ جنس٬ علت بروز٬ارزش و مفهوم توانایی های از دست رفته٬٬ مهارت های انطباقی وحمایت  خانواده مرتبط است. تجربیات قبلی زندگی

در مسئله توانبخشی افراد مبتلا به ضایعه­ی نخاعی کاردرمانگران باید به فرد کمک کنند تا محدودیت های تغییرات بدنی را بپذیرند. مسئله­ی مهمِّ ناامیدی در قبال محدودیت، در این مرحله در فرد به وجود می­آید. در این فاز باید اهداف زندگی تغییر کنند و یا تعدیل شوند. در تدوین مداخلات توانبخشی توجه به مسئله کیفیت زندگی افراد مبتلا به ضایعه­ی نخاعی حائز اهمیت است، در حقیقت رضایت از زندگی بازتابی از ارزشهای فرد است که با توجه به سطح مشارکت فرد در وقایع متفاوت زندگی مشخص می شود. مداخله پیشنهادی کار درمانی شامل مهارتهای کنترل استرس٬آموزش مهارتهای تطابقی٬ آموزش جنسی٬آموزش فعالیت ها و ارتقای سلامت روانی است.

تعیین وضعیت و شدت ضایعه­ی نخاعی در کاردرمانی بر اساس میزان توانمندی موجود فرد در انجام فعالیت­های روزمره­ی زندگی (ADL) می­باشد که مبین اهمیت این امور و نقش آن در کاردرمانی می­باشد. همچنین در این مقاله نقش کاردرمانی در کارکردهای روانی جهت تسهیل پذیرش وضعیت موجود؛ اهداف، برنامه­های کاردرمانی و نگرش به زندگی پس از ضایعه نیز شرح داده خواهد شد.


شیوا جانمحمدی1، ابراهیم پیشیاره2، امیرحسن کهن3 *

1 دانشجوی کارشناسی ارشد کاردرمانی (گرایش روان)، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

2 دانشجوی دکترای تخصصی علوم اعصاب شناختی، گروه آموزشی کاردرمانی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و پژوهشکده علوم شناختی

3 کارشناس ارشد کاردرمانی، مرکز تحقیقات ترمیم ضایعات مغزی و نخاعی: دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ نویسنده ی مسئول


این مقاله در دومین سمینار تخصصی ضایعات نخاعی ایران پذیرفته شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد