بر طبق نظر جین آیرز، کارکرد کلی مغز؛ فیلتر، سازماندهی، و یکپارچــه کــردن اطلاعــات حسی جهت ایجاد پاسخی انطباقی به محیط است. مغز انواع مختلفی از اطلاعات حسی را شامل اطلاعات دیداری، حس عمقی، لمسی، دهلیزی، و شنیداری را دریافت می کند. بینایی همراه با اطلاعات سامانههای حسی دیگر، جهت انطباق با محیط استفاده می شود، تا بر آن کنش کرده و دستکاری و شکل دهد، و آن را بهبود بخشد.
آسیب دیداری، کیفیت و میزان درونداد دیداری را به CNS یا نحوهی توانایی CNS در پردازش و استفاده از درونداد دیداری آتی را تغییر می دهد. هر یک از این دو، منجر به کاهش توانایی استفاده از بینایی در انطباق با محیط می شود. آسیب دیداری پتانسیل تغییر تعامل بیمار با تمام جنبه های محیط و افراد و اشیای درون آن را دارد.
جهت فراهم نمودن مداخلهی درمانی، کاردرمانگر باید ناتوانایی و معلولیت دیداری را با آسیب دیداری پیوند دهد. پیریزی این ارتباط توسط کاردرمانگر، هدف ارزیابی عملکرد دیداری است. این فرآیند همچنین به عنوان پیریزی " الزام طبی"، شناخته شده است که پیشنیاز دریافت و سپس بازپرداخت برای خدمات کاردرمانی است. برای دستیابی به این حلقه، کاردرمانگر باید قادر به شناسایی محدودیت کارکردی در عملکرد فعالیت روزمره و سپس مرتبط کردن آن با آسیب دیداری باشد. بدین منظور، کاردرمانگر اغلب نیاز به انجام ارزشیابی هایی جهت شناسایی آسیب دیداری دارد. با وجود این، در حالیکه چشم پزشک یا بینایی سنج آسیب دیداری را با هدف تشخیص اختلال دیداری ارزشیابی می کند، کاردرمانگران آسیب دیداری را جهت توضیح وجود محدودیت کارکردی، ارزشیابی می کنند.
مفهوم سلسله مراتب دیداری ادراکی، چارچوبی برای بحث ارزشیابی و درمان فراهم میکند. شناسایی کاستیهای این فرآیندها و به دنبال آن درمان آنها، CNS را قادر به پردازش درونداد دیداری به طرزی کارآمدتر و تسهیل انطباق میکند.
مفهوم سلسله مراتب را نخستین بار خانم ماری وارن به صورت هرمی در دههی ٩٠ طی دو مقاله در مجلهی کاردرمانی امریکا (AJOT) چاپ نمود و از آن پس تقریبا در تمام کتب تخصصی کاردرمانی به آن ارجاع شده است. باور نویسنده بر این است که این مدل، شبیه هرم معروف مازلو است که در قاعدهی هرم (که پایین قرار میگیرد) آسیبهای ساختاری و رأس آن (که در بالا قرار دارد) آسیبهای شناختی قرار دارند. این مدل به کاردرمانگر الگویی برای ارزشیابی و درمان نقایص دیداری میدهد. به ویژه که امر مستندسازی (documentation) در این حیطه در دنیا و به خصوص در ایران – به رغم توجه فراوان همکاران به مشکلات دیداری در ارزیابی و درمان مراجع کمتر مورد بررسی موشکافانه قرار گرفته است. در ادامه این مدل آمده است.
در این مقاله اشارتی به ساختار تشریحی چشم و مسیرهای پردازش شناختی سامانهی دیداری خواهد شد. از طرفی نمونههای درمانی در این حیطه خواهند آمد. برای مثال، در قسمت پایین هرم که حدت دیداری قرار دارد میتوان از راهکارهای افزایش تباین پسزمینه، افزایش روشنایی، سازماندهی، کاهش در الگوی پسزمینه، و بزرگسازی اشیا یا ویژگیهایی که نیاز به دیده شدن دارند نام برد.
امید به استفاده از این مدالیته و مداخلات در کاربرد کاردرمانی در بیماران و اختلالاتی نظیر DCD، ADHD، LD، اسکیزوفرنیا، CP (Movement Disorder) بحث گردد.
سلسله مراتب رشد دیداری ادراکی در سامانهی عصبی مرکزی
منبع: Schneck CM, Visual perception. In: Occupational therapy for children (2010). Mosby